شعری از آقای حسین غلامشاهی :
گرتو داری حاجتی. از شاه عبدالله بخواه
گر بخواهی شوکتی ، از شاه عبد الله بخواه
زاده زهرا و حیدر باشد این والا تبار
طالب هر نعمتی ، از شاه عبد الله بخواه
گرتو داری حاجتی. از شاه عبدالله بخواه
گر بخواهی شوکتی ، از شاه عبد الله بخواه
زاده زهرا و حیدر باشد این والا تبار
طالب هر نعمتی ، از شاه عبد الله بخواه
این بزرگ زاده عزیز حضرت پیغمبر است
صاحب اخلاق نیک و اقتدار حیدر است
وارث صبر امامان و حیای مادر است
گر که جویی صحتی ، از شاه عبد الله بخواه
زاده ی پاک امام باقر است این محترم
آن امامی که وجودش مملو از جود و کرم
سر به تعظیمش برند، قوم عرب خیل عجم
اعتبار ملتی از شاه عبد الله بخواه
خجایگاه عاشقان اهل بیت مصطفی است
وعده گاه مردمان با شعور و با صفاست
پایگاه ایمنی بر زائران بی ریاست
هر نشان و آیتی ، از شاه عبد الله بخواه
مهر آن حضرت نهفته در درون هر دلی
نام شاهزاده گشاید قفل هر چه مشکلی
ذکر وصف او چراغ هر نشست و محفلی
دوستدار غیرتی ، از شاه عبد الله بخواه
اهل دیلم یکسره هستند زوارش، همه
هر شب جمعه شوند مشتاق دیدارش ، همه
مرد و زن ، پیر و جوان ، هر دم خریدارش همه
هر نصیب و قسمتی ، از شاه عبد الله بخواه
درد جسم و درد جان را او حکیم است و طبیب
در میان بزم احباب او انیس است و حبیب
می رسد اندر مشام از کوی پاکش بوی سیب
یک زمان راحتی ، از شاه عبد الله بخواه
آل درویشی تمامی خادمان کوی او
مخلصان او گرفته رنگ و خلق و خوی او
از ره مهر و وفا رو می نمایند سوی او
در ناب قیمتی، از شاه عبد الله بخواه
آستانش، بوسه گاه حوری و غلمان بود
گنبد مینایی اش همچون مهی تابان بود
ای غلامشاهی نسیم اکوی او درمان بود
گر به فکر دولتی ، از شاه عبد الله بخواه
التماس دعا
حسین غلامشاهی